لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه؛ (1)
البته شما را در اقتدای به رسول خدا چه در صبر و مقاومت بادشمنی و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو خیر و سعادت بسیار است.خود آن حضرت نیز هدف مبعوث شدنش از طرف خدای تعالی را در به اتمام رساندن مکارم اخلاق، منحصر کرده و می فرماید:انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ (2)
از با مدینه علم رسول خدا(صلی الله علیه و آله)از امیرمؤمنان(علیه السلام) منقول است:رأس العلم التمییز بین الاخلاق و اظهار محمودها و قمع مذمومها؛ (3)
در رأس دانش، تشخیص و تمییز بین خلق های پسندیده و ناپسند، و آشکار ساختن خلق های نیکو در خود و از بین بردن خلق های زشت و ناپسند از خود است.بنابراین، پرداختن به اخلاق در نظر امیرمؤمنان برای انسان از پرداختن به هر کار دیگری مقدم است.معرفت و شناخت فضائل و تفکیک آن از رذایل اخلاقی در درجه ی اول اهمیت است و پس از آن اقدام به آراستن خود به اخلاق نیکو و زدودن اخلاق ناپسند و مذموم از خود در درجه دوم اهمیت قرار دارد. چنانکه حکما قائل اند، حکمت نظری بر حکمت عملی تقدّم دارد، زیرا نظر به منزله ی چراغ است و عمل به منزله ی راه رفتن است و بدون نور و روشنی که در پرتو آن بتوان راه را از چاه تشخیص داد اقدام به راه رفتن خطرناک و عملی ناصواب است.آداب و اخلاق نیکو درنظر امیرمؤمنان، زیورهای همیشه تازه اند، چنانکه فرموده است:الادب حلل مجدده.(4)
و نیز فرموده است:و لا میراث کالادب (5)
هیچ میراثی همانند ادب و اخلاق نیکو نیست.و در باب اهمیت زندگی و مراوده با مردم براساس اخلاق نیکو، فرمود:خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم، و ان عشتم حنوا الیکم؛
با مردم چنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر شما بگریند و اگر زنده باشید مشتاق دیدن شما باشند .(6)
در یک سفارش اخلاقی در عمل بزرگوارانه می فرماید:ازجر المسیء بثواب المحسن؛
بدکار را پاداش نیکان ده تا او را از بدی بازداری .(7)
1. (احزاب /21) 2. (کنزالعمال، 5217( 3. (غررالحکم، 5267(. 4. (همان، حکمت5)
5. (نهج البلاغه، حکمت 51) 6. (همان، حکمت 10) 7. (همان، حکمت 168)